حسن معارفی پورسندیکای شرکت اشتباه می کند!

 

سندیکای شرکت اشتباه می کند!
متاسفانه با خبر شدم که سندیکای شرکت واحد، منصور اسانلو را از ریاست هیئت مدیره ی سندیکا به شیوه یی کاملن، دور از پرنسیپ سیاسی و انقلابی کنار گذاشته و در طی یک اطلاعیه خواستار قطع ارتباط اتحادیه های بین المللی با ایشان شده است.
برخلاف تصورات سطحی برخی از دوستان و رفقای جبهه ی چپ ایران، انچه در ایران به اسم سندیکا و سندیکالیسم وجود دارد، صد در صد متفاوت تر از سندیکالیزم در غرب است. سندیکالیزم در کشورهای اروپای و امریکای شمالی ،ابزار دست دولت های بورژوایی برای تفرقه افکنی در صفوف طبقه ی کارگر و پیشبرد سیاست ارتجاعی ضد کارگری و رفومیستی است، اما در ایران سندیکا یک تشکل دولتی که از جانب این یا ان جناح از سرمایه داری اسلامی علیه کارگران و بخش مترقی طبقه ی کارگر سازمان داده شده باشد، نیست. سندیکالیسم در ایران برخلاف کشورهای غربی اشرافیت کارگری نیست. فعالین سندیکایی در ایران، که از نظر من خط درستی را پیش نمی برند، مامور جمهوری اسلامی نیستند برای متفرق کردن صفوف کارگر. در منطقه یی مانند کردستان عراق سندیکالیسم متفاوت تر از سندیکالیسم در ایران است و به همین خاطر از نظر من ارتجاعی است، چون اکثریت سندیکاها در دست احزاب حاکم مانند اتحادیه ی میهنی و حزب دمکرات هستند. انها سیاست های ارتجاعی و ضد کارگری ناسیونالیست های کورد را درون طبقه ی کارگر پیش می برند، اما در ایران شرایط کاملن متفاوت است. منصور اسانلو به دلیل اقدام به ساختن سندیکا به زندان و شکنجه محکوم می شود، حتی زبانش را به دلیل مقاومت و تسلیم نشدن در مقابل نیروهای سرکوبگر اسلامی می برند. ما کمونیست های واقع بین، علیرغم اینکه با سندیکالیزم به عنوان یک سنت راست در جنبش کارگری مخالفیم، اما به هیچ وجه خواهان تخریب سندیکا ها نیستیم، بلکه ما تلاش داریم که همین سندیکاهای موجود که تنها تشکل های علنی محیط کار در ایران هستند،را از قالب زرد دراورده و سرخ کنیم. از نظر من این ممکن است. ما خواهان ان هستیم که رادیکال ترین کمونیست ها در طبقه ی کارگر ایران در راس تشکل های کارگری حتی از نوع سندیکایی قرار بگیرند تا از خزیدن سندیکا به دامن جمهوری اسلامی جلوگیری کنند. اما تا شرایطی که ما در نیتجه ی یک مبارزه ی واقعی و پیگیرانه در محیط کار و نه در کوه های کردستان و پایتخت کشورهای اروپایی، یک گرایش رادیکال و کمونیستی را پیش نبرده باشیم و جمهوری اسلامی را با مواضع سیاسی و با پراتیک عملی عقب نرانده باشیم و شرایطی مهیا نکرده باشیم که مجمع عمومی از حالت یک رویای دست نیافتی چپ خارج کشوری در شرایط فعلی به یک حقیقت ضروری تبدیل نشده باشد، تخریب همین سندیکاها و تشکل های موجود حماقت محض است. این کوچکترین ضره یی از مبارزه ی من کمونیست برای دست یافتن به تشکل های کمونیستی و رادیکال محیط کار و مجمع عمومی کم نمی کند.
سنت های پوسیده ی شرقزده باید از جنبش کارگری رخت بر بندند!
متاسفانه در جوامع عقب مانده ی شرقزده، توده ی مردم به راحتی به هر چرندیاتی باور می کنند و به راحتی می توان از یک دلقک قهرمان ساخت و یک انسان مبارز را تخریب کرد. سنت کاریزما سازی سنت جوامع حتی به اصطلاح مدرن و پیشرفته ی غربی نیست. سنت ارتجاعی است که فقط در جوامع عقب مانده موجود است.
این که انسان شریفی که بیشتر عمرش را برای مبارزه ی هم طبقه یی هایش گذاشته و بارها دستگیر و زندانی شده است را تخریب کرد، نباید کار سختی باشد. اما کسانی که اقدام به این عمل ارتجاعی می کنند، چرا در یک مقطع همان انسان ” بد” ،” بی اخلاق” و … امروز را تا اسمان بالا برده و از او کاریزما ساختند؟ این تناقض را دوستان موسوم به چپ و کارگر چگونه جواب می دهند؟
تخریب دیگران سنت طبقه ی کارگر نیست، سنتی لمپنیستی است. سنتی ارتجاعی است. سنت لمپن پرولتاریاست. سنت مرتجعین است. سنت هر کس باشد سنت کمونیست ها نیست.
کمونیست های شرافتمند و نه قلابی و اپورتونیست،هیچگاه افتخارات گذشته ی انسان ها را انکار نمی کنند،اگر خود فردی که از او به خاطر مبارزات گذشته اش از گذشته اش پشیمان باشد، باز هم دلیلی بر ان نیست که به خاطر مواضع امروزش تمام گذشته ی او را ارتجاعی جلوه داد.
در مورد منصور اسانلو هم اصل بر همین قرار است. منصور اسانلو هر عقیده و مرامی که داشته باشد، هر توهمی که به رفورمیسم داشته باشد و داشته هیچگاه مستقیم پشت این رژیم نرفته و هیچگاه سندیکای کارگری کارگران شرکت واحد را به زایده ی سیاست های ارتجاعی این یا ان جناح رژیم تبدیل نکرد. شکی نیست که منصور اسانلو نماینده ی کمونیسم نیست، اما به عنوان ی فعال کارگری سالها عمر خود را وقف هم طبقه یی هایش کرده است و سالها در زندان بوده است. کسی که بخواهد تشکل های موجود محیط کار را منحل کند بزرگترین خدمت را به جمهوری اسلامی کرده است. برکناری اسانلو می توانست در یک شرایط رفیقانه و در یک فضای کاملن با پرنسیپانه صورت گیرد و کسی که دست به تخریب شخصیت او نزند.
دوستان کارگر سندیکای کارگران شرکت واحد می توانستند که بعد از تشکر و قدر دانی از اقای اسانلو در یک شرایط کاملن دمکراتیک کس دیگری را به عنوان ریاست سندیکا انتخاب می کردند. این کاملن به جا بود و نه تنها کمترین ضربه یی به شخصیت اسانلو نمی زد و تخریب نمی کرد، بلکه برای اعتبار این سندیکا در اینده هم مفید بود.
زنده باد تشکل محیط کار
زنده باد سوسیالیزم
حسن معارفی پور
26.01.2013